آمدن دایی به خانه
خدا را شکر امروز بعد از ١٠ روز در بیمارستان بودن دایی علی دکتر اجازه مرخصی داده خدا را شکر امیدوارم همه بیمار ها خوب بشوند و به آغوش خانواده ها شان بیاین من امروز تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیلم فکر کنم چه راهی بهتر حوصله کارم را هم ندارم دوست ندارم تو محیطی کار کنم که همه برای هم میزنن همشون دنبال ویزا هستند خدا را شکر که حسادت تو دلم راهی نداره اما با زیر آب زدن و ... همه هم حقوق بیشتر هم امتیازات بیشتر دارن به خدا گفتم راه من باز کنه امیدوارم بهترین بشه محمد جان دیشب به قول تو پیزا خوردیم تو اولین باری بود که این کلمه را گفتی و گفتی به جان من پیزا بخورین کلی خندیدیم کلی سس گوجه فرنگی به سیب زمینی زدی خوش مزه بود قول دادم امر...